جدول جو
جدول جو

معنی شهر ایلام - جستجوی لغت در جدول جو

شهر ایلام
شهر ایلام مرکز دهستان ایلام و نام اولیۀ آن حسین آباد بوده است، حسین آباد مرکز تابستانی والی پشتکوه محسوب میگردید، در سال 1309 هجری شمسی پس از استقرار امنیت رو به آبادی نهاد و اینک شهر کوچکی است و تمام ادارات شهرستان در آن دایر است، شهر کوچک ایلام در درۀ کوهستانی واقع شده ارتفاعات کبیرکوه در خاورکوه مانشت در شمال شهر واقع شده است، دامنه های مشجر و جنگلهای انبوه بلوط منظرۀ جالب توجهی بآن بخش داده است، آب شهر از چشمه وقنوات متعدد تأمین میشود، جمعیت شهر ایلام در حدود هفت هزار تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)، مجازاً، اصطبل، (غیاث) آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَرِ اِ)
نام شهر آوجان یا اوجان که از راه میانه ده فرسنگ تا تبریز فاصله دارد. یاقوت این شهر رادر قرن هفتم هجری دیده است و گوید شهر دارای بارو وبازاری عالی است اگرچه به دست مغولها خراب شده است. در زمان حمداﷲ مستوفی، غازانخان بتجدید عمارت آن همت گماشت و به گفتۀ مستوفی از سنگ و گچ بارو کشید و شهر اسلام خواند و دارالملک ساخت. (ترجمه سرزمینهای خلافت شرقی لسترنج ص 175). و نیز رجوع به نزهه القلوب ج 3 ص 8 و مقالۀ عباس اقبال در مجلۀ ارمغان شود
لغت نامه دهخدا
نام شهر مشهوری بود که در ساحل شرقی خلیج بحر قلزم واقع بود و قوم اسرائیل از آنجا عبور کردند، (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(شَ رِ)
ایرانشهر. کشور ایران. مملکت ایران. (فرهنگ فارسی معین) : تا باز که افراسیاب بیرون آمد و دوازده سال شهر ایران گرفته بود و نریمان و پسرش سام بر او تاختها همی کردند تا ایران شهر یله کرد و برفت. (تاریخ سیستان). رجوع به ایران و ایرانشهر شود
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ شَ)
ده مرکز بخش دره شهر ایلام. واقع در115هزارگزی جنوب خاوری شهر ایلام با 229 تن سکنه (طبق سرشماری 1335 هجری شمسی) آب آن از چشمه و رودخانه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا